بگو آمین!!!!!!!!!!!!!

خدایا این خوشی رو از اینا نگیر

 

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 18:43 |

شانس ما!!!!

دیدی یه ساعت میشینی تو اتاقت درس میخونی 

مخت میپاشه ولی هیشکی نمیاد بگه خسته نباشی!

 ولی تا 3ثانیه، فقط 3 ثانیه گوشیتو برمیداری که smsتو چک کنی

 سریع بابائه یا مامانه میان تو اتاقو میگن: واقعن خسته نباشی...!

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:31 |

بوسه!!!!!!!

نیست در این گفته من وسوسه ای

 گر تو به من قرض دهی بوسه ای

بوسهء دیگر سر آن مینهم

 لحظه دیگر به تو پس میدهم

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:30 |

سلامتی همه باباها.

سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه
که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن ..
.

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:29 |

قهر!!!!!

مامان بابام با هم قهرن.خواستم اين وسط يه لطفي به بابا کنم که 

مامانم کم محليش ميکنه.رفتم گفتم بابا چيزي لازم ندارين.

ميگه چاي اگه آماده اس.ميوه داريم؟نهار چي داشتيم؟واسم بيار.

اون کنترل تلويزيونو لطفا.شلوارو پيرهنم اتو نداره واسه عصر ميخوام

بابا من غلط کردم ميتونم حرفمو پس بگيرم؟

گرفتاري شديم به خداااااا

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:28 |

عشق لعنتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هركي فحش تميز داره تقديم كنه به روح مبارك اونكه خواب شبو با يادش حروممون كرده .

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:27 |

هه هه هه ؟دسته تبر !!!

گفتم : ای جنگل پیر

تازگیها چه خبر ؟

پوزخندی زد و گفت : هیچ ، کابوس تبر

.

.

یاد اون چه خبر؟ دسته تبر افتادم

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:26 |

حرف حساب جواب نداره!!!!!

جالبه

من نمیدونم چرا همیشه عاشق کسی‌ میشم

که از لحاظ بیشعوری حرف اول رو می‌زنه !!!

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:25 |

یادش بخیر!!!!!

یه زمانی بزرگ ترین حال گیری زندگیمون شکسته شدن نوک مداد سر املا بود.


نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:24 |

عقل منو باش!!!!!!!!!

سرخوش از سرجلسه امتحان اومدم بیرون که فهمیدم ازسرخوشحالی برگه تقلب رو هم لای پاسخ سوالا به استاد تحویل دادم
خدااااایا موفقیت هامون هم نصفه نیمه است

نویسنده : danial | دو شنبه 15 خرداد 1391 - 14:24 |
صفحه قبل 1 ... 23 24 25 26 27 ... 52 صفحه بعد